-
♥ عشق واقعی...
30 فروردین 1392 16:06
به سلامتی پسری که میگه: ما از اوناشیم که: فشن نیستیم… بابامون ماشین شاسی بلند نداره بیایم دنبالت… مارک کفشمون دیگه آخرش کفش ملیه… زیر ابروهامونم بدمون میاد نخ کنیم که دخترکش بشیم… مارک تی شرتمونم هم دیگه آخرش یا هندونست یا تمساح… نداریم هرشب ببریمت بیرون خرجت کنیم… ولی… وقتی میگیم دوستت داریم یعنی دوست داریم...
-
♥ سیاهه ی چشمانت..
30 فروردین 1392 15:49
این من شب پرست، سپیدی را تاب ندارم بس که در سیاهه ی چشمانت خلوت گزیده ام...
-
♥ کوتاه نمی آیم..
29 فروردین 1392 08:37
کوتاه میگویم " دوستت دارم " اما... کوتاه نمی آیم از دوست داشتنت....
-
♥ به چه می خندی؟
28 فروردین 1392 22:18
به چه می خندی تو...؟ به مفهوم غم انگیز جدایی به چه چیز...؟ به شکسته دل من، یا به پیروزی خویش یا به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد.... یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد.... به چه می خندی تو...؟ به دل ساده ی من می خندی...؟ خنده دار است... بخند...!
-
♥ معادله!
14 فروردین 1392 11:10
تا اسم تو می آید، اخمو ترین واژه ها هم لبخند می زنند! و خیالم دسته گل به آب می دهد..
-
♥ صبر کن...
12 فروردین 1392 11:15
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند تو بمان گریه...
-
♥ دلم تاب میخواهد...
10 فروردین 1392 23:07
خیلی وقت است که "بی تابم..." دلم تاب میخواهد و یک هُل محکم که دلم هُـــری بریزد پایین و هرچه در خودش تلمبار کرده ...
-
حرف آخر...
10 فروردین 1392 15:03
-
♥ در دلم ماند...
9 فروردین 1392 22:26
تو رفتی رد پایت در دلم ماند شکوه خنده هایت در دلم ماند دلم را با سحر خوش کرده بودم غروب ماجرایت در دلم ماند شریک دردهایم بودی ، اما غم بی انتهایت در دلم ماند هزار و یک شبم چون باد گذشت طنین قصه هایت در دلم ماند سپردی سرنوشتم را به پاییز بهار با صفایت در دلم ماند علی رغم سکوت ساده من سفر کردی صدایت در دلم ماند و حالا...
-
♥ بی تو...
9 فروردین 1392 22:19
نگاهم غرق باران بود بی تو شکستن ها چه آسان بود بی تو تمام شب در این خلوت سرایم همیشه غصه مهمان بود بی تو برای شعر این تنهای پر درد جدایی بیت پایان بود بی تو دگر آن قصه ، رویای من و تو ز یک ویرانه ویران بود بی تو در این سر گشتگی آنقدر ماندم که آزادی چو زندان بود بی تو...
-
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند...
8 فروردین 1392 12:00
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا مردم از خواندن...
-
♥ در گلستانه...
7 فروردین 1392 18:31
دشتهایی چه فراخ! کوههایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی میآمد! من در این آبادی، پی چیزی میگشتم: پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی...
-
بیماری عشق...
7 فروردین 1392 18:14
وجودم را ز درد عشق خود بیمار می خواهم به بالینم به بیماری تو را ای یار می خواهم اگر از شوق دیدار تو افتم مست بر کویت تو را انکه به پیشه خود گلا هشیار می خواهم (......) طبیبا چند از خوابت بر آرم هوشیاری کن پرستاری اگر خواهی کنی بیدار می خواهم مرا رسوای عالم کرد گر عشقت زهی آن را چو منصور ار بدادم سر اناالحق دار می...
-
♥ دل من...
7 فروردین 1392 18:11
دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آنجا پشت یک پرده تور که تو هر روز آنرا به کنار بزنی دل من ساکن دیوار و دری که تو هرروز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هرروز به آن می نگری دل من را دیدی؟ ساکن کفش...
-
عاشقانه..
7 فروردین 1392 17:50
چه بی هیاهوست این خلوت نهانم شعله ای بیافروز تا در تنگناهای تاریک شبهای بی ستاره تو را به تصویر در آورم غزلهایم برای توست چرا که تو قطب زنده غزلهای منی و من شکسته بال ترین عاشق چند بیت آخرم...
-
بی تاب...
7 فروردین 1392 17:46
تاب می بندیم ... یکسو تو ؛ یکسو من ! نسیمی ما را تکان می دهد ... تاب می گسلد .. یکسو من ؛ یکسو من ؛ هر سو من . . . تو کجا رفته ای ؟ بی تاب گشته ام...!
-
♥ غم عشقت...
7 فروردین 1392 17:30
نه غم عشق تورا پایان نیست نه بر این حسرت دل درمان نیست میرود فصل پی فصل ولی انتظار همه شب آمدنت آسان نیست (........) گفته بودی که تورا خواهم یافت بر همه فاصله ها خواهم تافت یاسمن بر تن دیوار تو خشکید ببین عشق من بر همه و هیچ تو باخت کاش میدانستی، نه نمیدانستی درد هر روز به رؤیای تو جان دادن چیست کاش میدانستی، نه...
-
♥ اگه تو مال من بودی...
6 فروردین 1392 12:42
اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع می کرد پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع می کرد اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید اگه تو مال من بودی همه خبردار می شدن ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن ( ...... ) اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز می زدیم پاییز می فهمید که ماها زبونشو...